تجربه-عرف15/1

ساخت وبلاگ

 

سالیانه صدها تن کاغذ برای چاپ رسالات به مصرف، میرسد.  تمام این

کتابها مشابهتِ زیادی با هم، دارند. فقط ممکن است در تعدادِ کلمات (احتیاط-احوط-

مستحب- احتیاط واجب- مباح ) و چند کلمه قلمبه سلمبه با هم، تفاوت داشته باشند.

 مفادِ این کتابها ، شبیه رج زدن مشق شب شده و ظاهرا همه علما! از روی

 دست همدیگر نوشته اند.

حالا ممکن است مقلدینِ حاج آقا، بد شانس هم، باشند. یعنی تا رساله را میخرند

حاج آقا، مرحوم بشود .در اینصورت تعدادی ازمقلدین از تقلید، رها نمی شوند

 و تعدادی از آنها ناچار بدنبال رساله دیگری ،میگردند. که آنهم کپی همین مطالب است

خدا وکیلی ،چند در صدِ مردم، به تعدادِ مسائلی که در توضیح المسائل ،نوشته

شده .در زندگی خود مسئله، داشته اند.آیا چاپ اینگونه کتابها ،آنهم با صفحات زیاد

غرض دیگری را، دنبال نمی کند؟ چرا یک مجمع، تشکیل نمی شود تا مسائل

غیر قابل تغییر و مسلم را، در یک کتاب نشر بدهد. و در موردِ سایر مسائل

هم ،مثلا یک آیت الله بصورت تخصصی، صاحب نظر شده. و او در باره

احتیاط یا احتیاط واجب و یا احوط، یکباره کتاب بنویسد. و در اختیار

خلق الله، قرار دهد . باقی میماند چند مسئله، که ممکن است. تابع

گذرِ زمان، باشند. و هر چند مدت، یکبار باید، تکامل پیدا کنند. خوب آقایان

فقط در باره آن مسائل ،بحث و گفتگو بکنند .و نظرات خودشان را مختصر

و مفید، در یک کتاب منتشر،کنند. مثلا در باره نجس بودنِ عرقِ شخصی

که به حرام ،جنب شده. بعضی میگویند، عرق آنها نجس، بوده و بالطبع

لباسهای طرف هم، نجس شده است. و تعدادی از آقایان میگویند عرق

چنین شخصی، نجس نیست. خوب این دو نظریه را در یک صفحه

و در زیر هم، چاپ کنند .اصلا نظرات همه بزرگان در باره پاکی

و یا نجسی این عرق را، پشت هم چاپ، کنند . در اینصورت مقلدین

پول اضافی، برای خریدِ کلی کاغذِ اضافی، که در طول عمر هم، بدردشان

نخواهد خورد. پرداخت نمی کنند. و هم پیدا کردن مسائل مبتلا به

آسان خواهد شد.

اما دقت بفرمائید. که چرا اینکارهارا، انجام نمی دهند. و یا شبیه این

 پیشنهادات را، از ریشه رد میکنند. و شاید برخورد هم ،بکنند. و هزاران

مشکل، پیش بیاید.عیبی نداره، منکه کفر نمی گویم. و نگفته ام. و خدای ناکرده

بی ادبی هم، نمی کنم.اولین علتی که آقایان هر یک، رسالهِ عملیهِ کامل

خودش را ،چاپ میکند. و می فروشد. (شاید در بعضی مواقع مجانی هم اهدا کنند)

اینست: که مطلقا، همدیگر را ،قبول ندارند. حتی در بارهِ مسائلی که

سیصد –چهار صد سال است. که تغییر نکرده اند. نمی توانند ،با هم به توافق

برسند. علت دوم ،هم شاید، مقلدین و خواست آنها باشد. که آقاشان کتاب

ضخیمتری نسبت به دیگر همدوره ایها ،چاپ کند.علت سوم مسئولین

چاپ خانه ها ،هستند. که با تعریف و تملق و همدستی با پیشکارِ آقایان

در مواردی  نظر، میدهند. البته ساحت مقدس آقایان هم، تا کنون اجازه

هیچگونه جسارت از این قبیل را، نداده است. آخه مقلد را چه به

این حرفها ،مقلد کارش، تقلید است .آنهم از کسانی که توسط

استاد و معلم و بزرگترشان ،مورد تائید قرار گرفته. و به درجات

عالی رسیده تا جائی که (لطفا دقت کنید) قید (شهید )در تمام مناصب

و مقامات و دانشمندان و....قبل از نام ودرجه و...فرد میاید

مثل شهید ابراهیم.... اما اگر یک آخوندی که دو سه سال آخوند

بوده شهید شده مینویسند طلبهِ شهید ابراهیم....

خوب شما ،با چه توقعی از این حجمِ ممنونیت از خود، میتوانید

 ایشان را،وادار به شنیدنِ منطق خود، بکنید.

در مجالسِ سخنرانی های مذهبی و ترحیم هم ،آخوند دوزاری ها

چنان برای هم لباسی های خودشان، نوشابه باز میکنند.  که بیا

و ببین.

من کی ام...
ما را در سایت من کی ام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atelon4d بازدید : 184 تاريخ : چهارشنبه 1 اسفند 1397 ساعت: 18:12