ادامه مطلب
این درد خانمانسوز توانسته نیروهای پاک و مخلص و توانمند جامعه را سرگردان
و ضعیف کرده و دوگانگی را تا حد شک به وجود خداوند متعال گسترش داده و
جان ملتی را به مهلکه نابودی بکشاند.نیروهای مخلص از وجود دوگانه ها آگاه
هستند و همیشه در حال مراقبت و نگهبانی هستند تا آسیبی از این جهت نبینند و این
در حالی هست که تعداد زیادی از این نیروها ذاتا و با تمام وجود- خودشان دوگانه
و حالا بخاطر بعضی از مسائل ناگزیر به تظاهر و ریا هستند و از آن طرف هم
بسیاری از نیروهای توانا و کاربلد صرفا بخاطر عدم قبول باورهای مقابل کاملا از
کار افتاده و ناتوان شده اند.حالا اگر بتوانم تصویری از موقعیت ارائه دهم—جامعه
ما در این حالت مثل یک بدنی شده که نصفش کاملا از کار افتاده و ناچار باید با
نصف دیگرش فعالیت کند و یا احتمالا از محیط های خطرناک خود را نجات دهد..
این که کدام نصف زنده و سالم هست و کدام نصف مرده و آسیب دیده است به عهده
خود خواننده عزیز می باشد.ولی مطمئن هستم چنین جامعه ایی نمی تواند به مدت
زیاد و بطور چشمگیر تحرک و پیشرفت داشته باشد.قرنها می شود که جامعه
ایرانی دچار این معلولیت است و ریشه این درد از زمانهای باستان تا کنون در وجود
جامعه ایرانی قرار دارد.به نظر من یک چنین جامعه ایی نه می تواند توانمند و پویا
و فرهیخته باشد و نه می تواند در صحنه های حساس و پرخطر جهان امروز محلی
از اعراب داشته باشد.ما یک ملت نیمه مرده و در معرض خطر پوسیدگی کامل
هستیم و من هیچ راهی برای بهبود نیمه ی مرده جامعه پیدا نمی کنم. دوگانگی دردی
باستانی و کشنده و نابودکننده بوده که در سالهای اخیر با سرعت بیشتری در حال
نابودی ملت است....
ادامه دارد
من کی ام...برچسب : نویسنده : atelon4d بازدید : 8