چرا نباید مبارزه کنیم

ساخت وبلاگ

چرا نباید مبارزه کرد

همانطور که مشخص است در مبارزات شباهتهای تامل

برانگیزی بین مبارزین از دو طرف وجود دارد. هر مبارزه آئی دارای

برنامه هائی است که هر دو طرف ناچار به رعایت و اجرای آن

هستند. یکی از مهم ترین اصول مبارزه پیروی افراد از یک

فرمانده و رهبر است. دومین عامل استفاده از نقاط ضعف

حریف است و سومین مورد آن بکار گیری کلیه گزینه ها

برای بدست آوردن پیروزی. وبعد دشمن انگاری طرف

مقابل و لزوم کشتن واز بین بردن اوست.

موارد و مسائل مشترک زیاد دیگری هم بین دو جبهه

مبارز وجود دارد با یک ارزیابی سریع و البته دقیق ملاحظه

میشود که مردم ایران علیرغم داشتن نیاز به گزینه های

فوق و فکر کردن بهمین موارد، دارای ابزار  و انگیزه های

یکسان برای بدست آوردن پیروزی نیستند. نیاز به پیروزی

که میتواند نتیجه عقلائی هر مبارزه باشد ممکن است در

این شرایط حاصل  نشود .وارد آوردن خسارت به طرف

مبارزه فقط مقداری خسارت مالی محدود است که آنهم

عمل پسندیده ائی نیست. نظام حاکم دارای نقاط ضعف

بارز و زیادی است ولی در حال حاضر مردم قادر به

بهره برداری و حمله به این نقاط ضعف نیستند.و

مهم ترین مسئله نبودن یک رهبر و یا فرمانده قوی

است که حتما مبارزات را بی اثر میکند و خسارات

مردم افزوده میشود.

اگر تا اینجای مطلب را خوانده اید و عصبی شده اید

عذر خواهی میکنم حالا

ما در زمان حاضر نیاز قطعی داریم که دیگر به هیچ چیز

باور نداشته باشیم من مطمئن هستم هر حکومتی

در برابر ناباوری مردم از پای در میاید.اتخاذ این تدبیر

شاید بنظر برسد که زود باز ده نیست. اولا که اینطور

نیست و دوم اینکه مردم ناگزیر به انتخاب این گزینه

هستند زیرا در جبهه مقابل باور وقبول بیش از حد افراد

در بسیاری از موارد موجب پیروزی ایشان شده. مردم

باید بهر چیز و هر کس و هر عنوان وهر عقیده و هر

روشی شک کنند هیچ موردی را از هیچ کس نپذیرند.

به تعداد سئوالهای خود بیفزایند عقیده و باور افراد

جبهه مقابل را بطور جد زیر سئوال ببرند. بدنبال

فرمانده و رهبر نباشند چون در شورش 57 نتیجه

انتخاب رهبر را دیده ایم. لازمست هر کس با تفکر

و اندیشه در مورد پیروزی خودش و دست یافتن به

یک فهم همگانی و بلند مرتبه کوشش کند. هر شخص

در این جبهه ،خود را کاملا در مقابل مخالف خود ببیند و از

محاسبات متداول سیاسی و اجتماعی دوری کند. او در

جهت پیروزی فکر خود اقدام وعمل کند. یکی از راههای

رهائی از وضعیت امروز ناتوان کردن جبهه مخالف از

فهمیدن و دانستن دانائی ها و افکار فرد فرد مردم است.

هر نفر باید بنا به استعداد و توانائی خود و تنها برای یک

نفر نقشه بریزد،استراتژی تعریف کند و مهمتر نسبت به

ورزیدگی شخصی خود در راههای پیروزی بشدت تلاش

کند. هر شخص باید  بداند  که پیروز شدن به معنای

رسیدن بجائی و چیزی و مقصدی نیست هدف فرد باید

تنها پیروز شدن باشد .حال این پیروزی برای او نتیجه ائی

خواهد داشت یا نه مهم نیست. اشخاص باید بتوانند در

اندازه های رهبریک نهضت فکر و اندیشه وراه بلد باشند.

هرگز به دنباله روی و دنباله داشتن فکر نکنید. یادمان

باشد.این تلاشها هرگز نباید قطع شوند و شخص باید در

هر لحظه خود را در حال بدست آوردن پیروزی حس کند.

از عوامل مشترک بین جبهه های معارض استفاده نکنیم

و بدنبال ابداع روش ها و گزینه های مفید برای پیروزی به

حکومتی باشیم که میتواندبا بهره گیری از مذهب براحتی

مخالفین خود را نابود کند از مبارزه رویارو و بمیدان آوردن

افراد و استعدادها در حال حاضر سخت به پرهیزید زیرا

در غیر این صورت دچار خسارات جبران ناپذیری خواهید

شد. شاید جوانی که امروز با تمام وجود خود پیشاپیش

یک تظاهرات تلاش میکند و کشته میشود اگر کشته

نشود فردا فردی مفید و بدرد بخور و یک بزرگ بشود.

باید فکر کنیم و قبول کنیم افراد پر تلاش زنده بسیار

ارزشمندتر از یک مرد و یا زن کشته شده است برای

اینکه هر فردبتواند در اندازه های یک رهبر و یک فرمانده

جلوه کند.نیاز به تفکر و اندیشه و آگاهی دارد.و کلام

آخر اینکه هیچ تجربه مبارزاتی در حال حاضر بدرد مردم

ایران نمی خورد. به ابزار قابل دسترس که پیشنهاد دادم

لطفا فکر کنید. ما نیاز داریم تا تک تک افراد جبهه ما در

حد یک رهبر و فرمانده بالا بیایند

 

من کی ام...
ما را در سایت من کی ام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atelon4d بازدید : 203 تاريخ : پنجشنبه 5 دی 1398 ساعت: 0:27