رهیافت13

ساخت وبلاگ

بدون تردید همه افراد بشر مسائل زیادی را میدانند

و حتی بعضی ها مسائل گوناگون بسیاری را میدانند و یا

میتوان به اشخاصی برخورد کرد که در چند رشته، در حد

یک متخصص میدانند. دانستن های ناقص و متنوع مانع

بزرگی در راه پیشرفت و متمدن شدن هستند. علاوه بر اینکه

دانستگی ، مانع پیشرفت است .اظهار فضل کردن افراد

هم  بنوبه خود بر بزرگی این مانع، می افزاید . شخص

مسائلی در مورد سیاست میداند. و واقعا به درستی و نادرستی

این مسائل، واقف نیست. او فقط میداند که چنین مواردی

وجود ،دارد. و یا در مورد چند داروی آنتی بیوتیک ویا

داروهای کم اهمیت چیزکی میدانند .دیگه کسی جلودارشان

نیست . در همه جا داروها را تجویز میکنند و دم از اطلاع

و آگاهی میزنند و در مورد مسائل سیاسی فاجعه از این هم

عمیق تر است . در مجالس و محافل گوناگون، در مورد

مسائل سیاسی ،اظهار نظر کرده و احتمالا با دست آویز

قرار دادن یک نقطه ضعف حکومت که همه هم از آن

اطلاع دارند. داد سخن داده و با ابراز مطالب درهم ومغشوش

کلا زحمات میزبان و وقت سایرین را به فنا میدهند.

حالا اگر کسی هم در مقام روشن کردن طرف باشد و یا

بخواهد کمی او را تصحیح کند. دیگه واویلا.

گاهی مشاهده میشود که افرادی بخاطر دانائی یک شخص

متخصص ، پیرو سخت و محکم او میشوند.وحتی در سایر

موارد که او متخصص نیست بازهم از او پیروی میکنند

در زمان شاه مرحوم انواع ریش و موی خوانندگان برای

جوانان الگو میشد و در بسیاری موارد تکیه کلامها و تیکها

و رفتارهای خوانندگان وهنرپیشه ها و یا افراد سرشناس

دیگر مورد توجه مردم، قرار میگرفت و از آنها تقلید میشد

در باره مکاتب فکری و اندیشه، اوضاع وخیم تر بود و

شخصی مانند علی شریعتی در تمام جنبه ها مورد نظر بود

نویسندگان و کارگردانان و هنرپیشه ها و حتی روحانیون زیادی

بواسطه داشتن اطلاعاتی، مورد پذیرش جامعه قرار میگرفتند

مسلم است که در مقام پیروی، مردم، دیگر فکر نمی کردند و

بدانش و دانائی احتمالی مرشد خود تکیه میکردند . و مشخص

است که این طرز فکر جامعه ما را در حال حاضر در چه

گرداب عظیمی، گرفتار کرده است.برای عبور از فرهنگ

کشاورزی و رسیدن به تمدن لازم است ما از کلیه دانستگیها

چه دانستن های خودمان و چه دانستنهای افراد دیگر گذر

کنیم و بجای همه دانسته ها به تفکر در باره هر موضوع

لازم(نه مورد علاقه) به پردازیم. و با تفکر به حال و آینده

وارد شویم.تمام و یا بسیاری از دانسته های ما بدون تفکر

در ذهن ما جا گرفته و ما دیگر در قید درست و نادرست این

دانسته ها نیستیم. ومتاسفانه همین دانسته ها را معیار شناخت

و قضاوت خود قرار میدهیم .و آینده خود را وقف این دانسته ها

میکنیم و وقتی این قضاوت ها و دانستگی ها به نتیجه میرسند

تازه ما متوجه وخامت اوضاع شده و بازهم نمی دانیم که این

نتایج، به سبب تصمیم های خود ماست .که با توجه به آگاهی کم

و ناچیز ما و با تکیه به دانسته های بی ارزش و نارسا

 اتخاذ شده است. گاهی ندانستن موضوعی بسیار مفیدتر

از دانستن ناقص و معیوب آن است. و مسئله دیگر اینکه

اگر ما بدانیم که در باره موضوعی اطلاعات نداریم شاید

در صدد بر آئیم که اطلاعاتی، کسب کنیم .ولی وقتی اطلاعات

ناقصی داریم و به نادانائی خود هم، واقف نیستیم. معلوم

نیست که در صورت نیاز چه تصمیمی خواهیم گرفت

بیائید هر چه زودتر مغز و ذهن خود را از دانستگی های

متراکم و قدیمی وگاهی معیوب، پاک کنیم.چشمانمان را

بشوئیم و دنیای تازه و نوئی را از نو ببینیم

 

من کی ام...
ما را در سایت من کی ام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atelon4d بازدید : 194 تاريخ : يکشنبه 18 اسفند 1398 ساعت: 15:28