جلوه همگانی و بسیار معمولی فرهنگ کشاورزی--- انکار دائم---- است.افراد این فرهنگ با دلیل و بدون دلیل و
وقت و بی وقت در حال انکار دیگران و پدیده ها و اتفاقات هستند.دامنه انکار در این فرهنگ محدودیت نمی شناسد
والبته بیشتر در حاکمان منصوب در این فرهنگ قابل مشاهده هست--قدرت انکار بستگی تمام به موقعیت و
قدرت منکر دارد. و هر چه ثروت و قدرت طرف بیشتر باشد. هم انکار او قوی تر بوده و هم طرفدارانش انکار او را در
مقابلش تائید می کنند. و باز در پشت سرش او و نظریه اش را با هم، انکار می کنند.در فرهنگ کشاورزی هیچ تشویق
و قبولی در کار نیست. بخصوص در مورد تائیدات اجتماعی، مردم این فرهنگ بسیار خسیس هستند. و زمانی
که با یک موضوع اجتماعی و یا سیاسی نو، بر خورد می کنند. به شدت آن را انکار کرده و با عیب جوئی های گاه
منطقی، نسبت به رد نظریه اقدام می کنند. و صاحبان تفکر و اندیشه را به شدت خفیف می کنند. و شاید به این
دلیل باشد. که هیچ حزب و گروه هم فکری در این فرهنگ ایجاد نشده است و تا این طرز تفکر در جامعه حضور دارد
امکان بوجود آمدن هیچ تحرک جمعی اجتماعی ،وجود ندارد--البته با توجه به عقیده های ماورائی این مردم،
ناگهان ممکن است عکس شخصی را در ماه ببینند و به دور او جمع شوند. ولی این گرد همائی ها به یک
دهه نمی رسد . و هریک از افراد با دلایل گوناگون جمع را ترک می کنند. و تعدادی هم که توانسته اند با حفظ
ظاهر، در جمع بمانند چندان قابل اعتماد نبوده و بطور طبیعی مورد انکار قرار می گیرند.اصولا ادامه حیات
فرهنگ کشاورزی بستگی تام به تفرقه و چند گانگی دارد. و منافع فردی در این فرهنگ پیشتاز هر تفکر و
ضرورت و مصلحتی، قرار دارد.جوش و خروش موجود در این فرهنگ، تماما ریشه در فرد دارد. و تقریبا تمام
انسانهای موجود در این فرهنگ، در یک مسابقه بدون برنده و دائمی و فرساینده، مشارکت دارند..مسابقه ایی
که تابع هیچ قرار و قانونی نیست. و البته بدون داور هم، برگزار است-انکار هر تفکر و پدیده قبل از بررسی و
تحقیق و راستی آزمائی، صورت می گیرد. و تا نابودی کامل هر اندیشه، ادامه می یابد.البته اشخاصی هم
هستندکه با کشف نکات کلیدی و مسائل مورد نیاز افراد ،راههائی را پیدا کرده اند که از جمله مهمترین آنها ایجاد
خرافات و گسترش آن است.زیرا افراد فرهنگ کشاورزی که خود از انکار کنندگان هستند. به شدت به تائید و
پشتیبانی همه جانبه ،نیاز شدید دارند. و افراد سود جو هم، با تکیه به آنسوی ابرها، ایشان را تائید کرده و به
ایشان آدرس دشمنان فرضی و حسودان و چشم تنگان را می دهند. که مترصد نابودی ایشان هستند .و به این
افراد در مانده، دعا و طلسم و حرز می فروشند. وچون زمینه افکار افراد کاملا آماده نفی دیگران و نابودی ایشان است
به راحتی گفته های فالگیر را قبول می کنند. و برایشان عجیب نیست. که کسانی بفکر نابودیشان باشند .چون
خودشان هم به نوبه خود، خواستار شکست و نابودی دیگران حتی عزیزان خود ،هستند.قبول و یا رد یک
اندیشه . و یا رخداد، بدون هیچ نشانه علمی و فنی. و قبل از هربررسی درست ،صورت می گیرد و چه افکار و
اندیشه های جانانه ایی در این زمینه ها نابود شده اند. خدا می داند.
من کی ام...برچسب : نویسنده : atelon4d بازدید : 88