در حاشیه ورشو2

در جنگهای کلاسیک یک جبهه وجود داشت که

در دو طرفش نیروهای متخاصم صف آرائی میکردند

در جنگ مورد نظر من که نوشته ام جنگ غیر سرزمینی،

منظور اینست که چنین جبهه ایی وجود ندارد و یا خیلی کم

است.نیروهای متخاصم در این جنگ بوسیله موشک

اهداف مورد نظر خود را میزنند. حالا با توجه به پیشرفت

همه جانبه موشک بخصوص در امریکا وضعیت را در نظر

بگیرید.شاید در روز اول جنگ بیش از دوهزار نقطه با

موشک هدف قرار گیرد.در اینجاست که متوجه میشویم

موشکهای ضد هوائی s300 روسی ابدا بکار ما نمی اید

و تازه اگر هم کارآمدی داشته باشد توسط نظام ،شلیک

نمی شوند.سریعترین کاری که نظام در مورد حمله امریکا

و هم پیمانانش میکند اعزام دوربین و فیلمبردار بشهرهای

آسیب دیده است و اگر رادیو وتلوزیونی باقی مانده باشه

پخش این ویرانی ها همراه با روضه خوانی که تخصص اصلی

آخونداست.مردم بیدفاع و سایر مردم جهان که این مناظر

را می بینند ممکن است تحت تاثیر قرار بگیرند و از ترس

و یا اعتقاد خود را دراختیار نظام قرار دهند.

در سطح جهان افراد خونخوار و خونریزی وجود دارند که

دنبال جائی هستند که بتوانند در آنجا اسلحه بدست

بگیرند وآدم بکشند و محاکمه هم نشوند. ورود ایران

در جنگ بهترین فرصت برای اینگونه افراد است که در مقابل

دستمزدهای کلان و دریافت اسلحه به آرزوی خود برسند

از طرف دیگر نیروهای ذخیره نظام  که سالها در کشورهای

خارج زندگی کرده اند و بعنوان شهروند آن کشور شناخته

میشوند با عملیات انتحاری و یا بمب گذاری در کیفیت و

ادامه جنگ نقش خود را ایفا میکنند

نیروهای رده های پائین.که تعیین کننده نیستند چنانچه

تحت تاثیر تبلیغات نظام قرار نگیرند چون نقش مهمی

ندارند بسرعت کنار گذاشته میشوند و یا حتی طبق

مقررات زمان جنگ آنها را به جوخه های آتش می سپارند

متخصصین و کسانی که باید موشکها را شلیک کنند در

سنگرهای عمیق و ضد بمب خود هم راحت زندگی میکنند

و هم نقشه عملیات بعدی را آماده میکنند در حالیکه

جایگاه سنگر و موشک آنها واقعا معلوم نیست. هم ادامه

جنگ و حجم حملات و هم توانائی و نظر نظام باعث میشود

که کسی به مجروحان و آوارگان و کشته ها کمترین توجهی

نکند و کلیه شهرها هم از لحاظ کمبود تسلیحات ضد

موشکی و هم روش نظام در اینموردفاقد هرگونه تسلیحات

نظامی پیشرفته بوده و احتمالا در اطراف بعضی از شهرها

چند توپ 23 میلیمتری ضد هوائی مربوط به جنگ جهانی

دوم بعد از بمبارانها یک خشاب گلوله به آسمان شلیک

خواهند کرد. در تمام 24 ساعت شبانروز تلویزیون و رادیو

مشغول پخش گزارشات خرابیها بوده و مردم را به دفاع از

خود وناموس و...دعوت میکند در عین حال نیروهای اطلاعاتی

وامنیتی نسبت به دستگیری وبازداشت باقی مانده نیروهای

مخالف اقدام میکنند و بازهم بخاطر شدت حملات روزانه

دیگر کسی پیگیر سرنوشت این بیچارگان نیز نیست.

موضوع جنگ برای نظام ما برد و یا باخت در این جنگ نیست

موضوع مهم ادای تکلیف است که اینها برای خود قائل

شده اند و از طرفی هم نقش چنین تفکری در سطح جهان

یک نو آوری و ابداع بحساب آمده و ممکن است تعداد زیادی

از کشورها و افراد و جمعیت ها خودرا وارد این جنگ کنند

در جنگ آینده دو عقیده متضاد همدیگر که بیش از هزار

سال آشکار و پنهان با هم دشمن بوده اند به صحنه میایند

عقیده اول عقیده حکومت ماست که بظهور امام زمان

و آخرالزمان و انتشار عدالت معتقد است و عقیده دشمن

که به آرماگدون و جنگ آخرالزمانی با دجال و...معتقد

هستند.پس طرفین بیش از هزار سال انگیزه برای این

جنگ شگفت انگیز دارند .و پیروزی در این جنگ و حشتناک

را پیروزی حق و عدالت و پیروزی خداوند بحساب میاورند

اما این جنگ پیروز نداردو بعد از این جنگ انسان نوع

دیگری میشود.شاید انسانی که دیگر دریافته یک فردمعتقد

تا چه اندازه میتواند وحشی و خطرناک و سبع باشد