ادامه مطلب
یکی از پایه ها و راههای تنفس فرهنگ کشاورزی اعتقاد است--اعتقاد یعنی باور سخت به موضوعی که نباید در باره اش
تفکر و بحث و گفتگو کرد--کسی که به چیزی معتقد است هرگز تفکر خود را به ساحت اعتقاد خود راه نمی دهد و تفکر
دیگران را هم در باره اعتقاد خود نمی پذیرد و به شدت تمام با موضوعاتی که اعتقاد او را هدف قرار بدهد مبارزه
می کند.سردمداران فرهنگ کشاورزی سعی می کنند هر موضوعی را به اعتقاد تبدیل کنند و بدون توجه به نقاط ضعف
مواضع اعتقادی خود و دیگران، بر درستی و پایداری آن اصرار دارند.در یکی از وبلاگها عکسی در باره شعار این روزها دیدم
که در مورد زن ،یک مرد را پشت سر و چسبیده به یک زن نشان می داد. که از چشمهایش دوتا دل قرمز بیرون زده بود--
این بدبخت اعتقاد و باور خود در باره زن را نشان داده است. از نظر او زن فقط ابزار لذت است. و نام زن مترادف با لذت و
کامجوئی است دیدی احمقانه و سخیف و حتما به دور از واقعیت. اما مصیبت بزرگتر این است که این نفر، نسبت به دید
خود معتقد است. و به هیچ عنوانی نمی توانیم به او بفهمانیم که زن ابزار لذت و کامجوئی نیست. و یک انسان است.
تازه چرا از میان خصائص زنانه به این مورد که زیاد هم درست نیست. اشاره شده است .چرا مریم میرزا خانی و سایر
زنان دانشمند و ماری کوری و حتی ماگارت تاچر و آنگلا مرکل ...را بعنوان زن معرفی نکرده و همچنین از روی زینب و
فاطمه زهرا خجالت نکشیده ،که فقط این جنبه از زن را برجسته کرده است. تازه مگر مرد ابزار کامجوئی و لذت زنان
نیست؟ پس در ابزار کامجوئی، مرد و زن تفاوت ندارند--در مورد زندگی، تصویر یک آمبولانس را کشیده که آتش گرفته
---این عمل بسیار زشتی هست که آمبولانس را آتش بزنند. درست مثل نقل و انتقال افراد غیر بیمار و مسلح با
آمبولانس و رساندن آنها به محلهای درگیری ،به منظور مبارزه با مردم .....و آزادی را هم بصورت مردی که چادر زنی
را می کشد به تصویر کشیده--تعرض یکی از عوامل مهم و موجود در فرهنگ کشاورزی است. و تبلیغ تعرض مانند
پخش اخبار تجاوز سربازان دشمن به زنان و دختران است. و کاربرد تبلیغی دارد. و در نهایت تصویر زن در فرهنگ
کشاورزی را نشان داده که از نظر آنها می توان به آنها موضوعی را دیکته کرد و آنها باید بپذیرند---تحرکات خیابانی
سالهای اخیر، بنظر من یک تحرک تحت کنترل بوده و توسط نیروهای پنهان و آشکار خود حکومت، ترتیب داده
می شود. تا با حرکات خیابانی افراد متفکر و مبارز و فعال شناسائی شده و در کوتاه مدت و دراز مدت، شناخته
شده و دستگیر شوند .و با انواع روش ها نابود شوند. تا نظام برای مدتی واکسینه شده و به امور خود رسیدگی
نماید--مرحوم شاه مصمم بود جامعه را از فرهنگ کشاورزی عبور بدهد و جامعه وی را همراهی نکرد و
سردمداران جهانی هم یک حکومت که تبلور واقعی فرهنگ کشاورزی هست را در ایران به قدرت رساندند
تا مردم بصورت واقعی با فرهنگ عقب مانده کشاورزی آشنا شده و اگر در زیر سختی های آن دوام آوردند
و فرهنگ کشاورزی را با جان ودل شناختند و تصمیم گرفتند از فرهنگ کشاورزی خارج شوند آنها به راحتی
و به موقع حکام را تعویض کنند.اکنون ایران با تمام وجود در برابر فرهنگ عقب مانده کشاورزی قرار دارد و باید
دانست که حکومت قسمتی از فرهنگ کشاورزی است و مبارزه واقعی مردم باید با جلوه ها و باید و
نباید های فرهنگ کشاورزی باشد و فعلا مبارزه با حکومت اسراف نیروها و توانها هست.زمانی که بیش
از نیمی از مردم ایران متمدن شدند البته تمدن خاص وطن و فرهنگ ایرانی. در آن زمان خود حکومت امکان
تنفس و ادامه حیات نخواهد داشت. و جهت رسیدن به چنین مرحله ایی نیاز به گسترش آموزش های
مستمر و پیگیر در رابطه با شناخت فرهنگ کشاورزی و لزوم رهائی از این فرهنگ واپسگرا بسیار مهم و
چشم گیر است--تعلیمات باید در سطح جامعه و صورت به صورت و در فیلمها و اینترنت و هر چه که امکان
انتقال پیام را دارد بدون مبارزه واضح با نظام با قدرت و استمرار صورت بگیرد
من کی ام...برچسب : نویسنده : atelon4d بازدید : 81