من کی ام

متن مرتبط با «پایدار» در سایت من کی ام نوشته شده است

کابوس پایدار 16

  • ادامه مطلب--دوگانگی و تناقض در این امر آ ن چنان مشهود است که برای درکش زیاد دچار زحمت نیستیم.افراد در فرهنگ کشاورزی در عین حالی که خود را مرکز عالم و دلیل آفرینش زمین و زمان می دانند و همه چیز را بنحوی انکار و رد میکنند بسیار متکی به دیگران هستند و این اتکا تا جائی پیش رفته که آنها از متکی بودن به مردگان هم رویگردان نیستند.مبلغان مذهبی با شناخت کامل از این روحیات در مراسم و مناسک تماما این اتکا را تشویق می کنند و از شنوندگان خود می خواهند که با التماس و الحاح نام شخص قابل اتکا را بگویند و اصطلاحا به او متوسل شوند.اتکا به دیگران در مراودات روزانه و نگرفتن پاسخ مناسب. باعث گلایه مندی ها و نا امیدی های زیادی شده.یکی از بارزترین اتکادادنها تشویق اتکا زن به شوهر است.پیچ و مهره فرهنگ کشاورزی بر اساس این اتکا تنظیم شده و تا حالا اجازه نداده تا منافع و مضار آن مورد بررسی قرار گیرد.ضرر این اتکا این است که زن بجای این که خود را طرف قرار داد و مجری آن بداند. خود را اسیر و برده و یا حداقل محتاج شوهر می داند .و در پاره ایی از مواقع با بسیج کودکان خود در برابر این اتکا به شوهر، قد علم می کند. که از بابت این رفتارها بسیاری از زندگی ها شادی و طراوت خود را از دست داده اند . و نهایتا به طلاق عاطفی منجر شده است.اگر خانمها بدانند که چه قدرت و ظرفیت و مسئولیتی بعهده دارند. که باید بعنوان طرف قرار داد آنها را در نظر بگیرند. زندگی های این دوره زمانه تبدیل به میدان جنگ نمی شوند.خانمها می توانندبا آموزش و دقت در مورد داشته های خود ،کاملا آگاه شده و از این توانائی ها در جهت اجرای قرارداد فیمابین با شوهر خود بهره برداری کرده .و متقابل مردان هم بجای اتکا به عشق بانوان به قدرت و توانائی در جهت اجرای بهتر, ...ادامه مطلب

  • کابوس پایدار14

  • ادامه مطلباین مطلبی که در ادامه خواهید خواند یک موضوع کاملا عجیب و تکان دهنده هست. که در تمام جهان کم و بیش وجوددارد . و شاید مربوط به دوران قبل از فرهنگ کشاورزی هم باشد.این عامل بقدری ساده و راحت در جریان فکری و عقیدتیافراد و جوامع رسوخ می کند. که خود آدم هم متوجه خطرموضوع نخواهد شد.در شرایط عادی دارندگان چنینعقیده ایی زیاد نگران بینش خود نیستند. و لی دید و اعتقاد دیگران در باره همین موضوع را نکوهش می کنند. وحتی تا مرز لعن و نفرین هم پیش می روند---یکی از خاصیت های این عامل، فقدان مدارک لازم جهت اثبات هستولی عقیده مندان آن چنان از این موضوع دفاع می کنند. که گوئی خروارها مدرک و ملیاردها شاهد زنده دارند.یکخصوصیت جالب این عامل هم بی ایمانی و کلا نادیده گرفتن این عامل نزد اشخاصی که بنظر دیگران خیلیعقیده مند هستند. و خودشان مبلغ و مبشر موضوع هستند می باشد---واضح عرض کنم تمام روحانیون ومداحان و کشیشان و خا خام ها و....هرگز این عامل را قبول ندارند. و در مجالس خصوصی اعتراف می کنند .کهاین موضوع مورد نیاز عوام الناس است. و ما تبلیغش می کنیم .ولی خودمان می دانیم. که چنین چیزی وجودندارد.و مهمتر این که هیچ حقیقتی در داخل و خارج و همراه و نتیجه این عامل نیست .و کسی نمی تواندبا عقیده به چنین مسئله ایی واقعا به حقیقت برسد.چون حقیقت یک عامل ثابت و ایستا نیستبله این پدیده----تقدس----است. همان طوری که می دانید. دامنه گسترده مقدس کردن و تقدس از آلات تناسلی ومیمون و گاو و موش و درخت وزمین و ساختمان و مرده و شیء و سایر پدیده هاو......تا بی نهایت وجود دارد .و عقیدهمندان به تقدس به هیچ قیمتی حاضر به شنیدن حرف مخالف عقیده خود نیستند.بدبختانه این تقدس در تمام جهان ودر بین تمام فرهنگها چه غربی و چه شرق, ...ادامه مطلب

  • کابوس پایدار15

  • ادامه مطلبمحدود بودن تفکر در دایره انفرادی و در نظر گرفتن منافع و مضار فردی، یک عامل مشخص در فرهنگ کشاورزی هست که در این دوران همچنان قوی و قابل لمس ادامه دارد.به چند نمونه آن اشاره می کنم--فردی به یک اداره ویا سازمانی مراجعه می کند و خواستار انجام کاری می شود مسئول مربوطه حالا به هر دلیلی اعلام می کند که انجام این کار ممکن نیست.مراجعه کننده با لحن مخصوصی و عموما راضی به پرداخت رشوه از مسئول می خواهدکه یک کاریش بکند.بکار بردن همین جمله یه کارش بکن نشان می دهد. که چقدر منافع شخصی برای افراد مهم است و برای او قانون و مقررات و از این قبیل مسائل اهمیتی ندارد.او طالب پیشرفت کار خود است. بدون توجه به این که فرضاقانونذیربط تا چه میزان نیروی انسانی و هزینه را مصرف کرده تا تصویب شود.البته در بعضیمواقع مسئول سازمان هم که با این جمله زیاد برخورد کرده، به این نتیجه رسیده که می تواند در برابر دریافت مبالغی، بالاخره اجرا نکردن قانون و عمل بر خلاف مقررات را بهشکلی انجام دهد. که زیاد مشخص نشود.زیان این منفعت طلبی و تفکرانفرادی از حسابو کتاب خارج است. و به قیمت عقب ماندن و باز ماندن یک جامعه از قانون مندشدنتمام می شود.وجود هر قانونی در هر زمینه بسیار خوب است و از بی قانونی بهتر است .اما مصیبت بزرگتر این است که بخاطر منافع شخصی قوانین موجود در برابر مقداری پول، و یا حتی مقام اجرا نشوند.حالا عبور از چراغ قرمز و توی صف زدن حتی در نانوائی محلهکه حق اهالی و همسایگان را نادیده می گیرندبجای خود.با توجه به کثرت این گونه بر خوردها و عجول بودن مردم، در باره به نتیجه رسیدن کار خود. قانون گزاران واقعا بامشکلات عدیده ایی مواجه هستند. و در زمان بررسی و تصویب قوانین مورد نیاز بجای تفکر در باره اجرای بهتر و , ...ادامه مطلب

  • کابوس پایدار 13

  • ادامه مطلبیکی از جلوه های بارز فرهنگ کشاورزی وابستگی شدید به زمین و سرزمین و شهر و ده و کشور است و در کنار این حس مالکیت شدید . وابستگی به نام و فامیل و خانواده و شاه و رهبر و لیدر و البته گاهی هم رئیس، وجود دارد.در انگلستان و در کشورهای جنوب شرق آسیا سرزمین و منطقه بسیار مهم است و معمولا نام سرزمین محل زندگی افراد در نام و یا نشان آنها وجود دارد یعنی یک نفر کره ایی زمانی که خودش را معرفی می کند نام منطقه در نام و نشان او وجود دارد و لازم نیست که از او سئوال شود اهل کجاست.البته کره جنوبی در حال متمدن شدن است .ولی هنوز این جلوه از فرهنگ کشاورزی در آن جا ادامه دارد. و در انگلستان هم در بعضی از ایالات نام منطقه جزو اسم و فامیل وجود دارد و مثال آن هم نام نویسنده معروف انگلیس هست که نامش سامرست موام است-----سامرست نام منطقه ای هست که این نویسنده در آنجا بدنیا آمده. و علیرغم متمدن بودن انگلستان، هنوز هم گاهی شاهد جلوه هایی از فرهنگ کشاورزی در آنجا هستیم.همینطور وابستگی به نامهای فرهنگ کشاورزی در انگلستان کاملا مشهود است زیرا هنوز القاب و مراتب فرهنگ کشاورزی در انگلستان استفاده می شود مانند لرد--کنت--سر--کنتس--پرنس و پرنسس و... وابستگی در جامعه ما به نامها بسیار رایج است و همینطور وابستگی به منطقه که در بیشتر نامهای فامیلی افراد نام ده و روستا و شهر آنها وجود دارد مانند فرنقی وابسته به ده فرنق استان اصفهان--تودشکی---منسوب به تودشک اصفهان--چهار محالی و ...یزدی---شیرازی---اراکی ....و اما دامنه وابستگی به نام در فرهنگ کشاورزی ایران بسیار فراوان و حیرت آور است--در ایران تعداد کمی نام فامیل وجود دارد که هنر و کسب و کار و حرفه و علاقه یک فامیل را نشان دهد تعدادی هم نام فامیلی خود را از سر, ...ادامه مطلب

  • کابوس پایدار 10

  • ادامه مطلبهمانطوری که در مطلب قبل عرض کردم افراد فرهنگ کشاورزی سخت انکار کننده هستند . به موازات این انکارهر فرد ازاین که مورد انکار دیگران قرار بگیرد وحشت دارد و این فرایند مردم را وادار می کند که از افراد به ظاهرصلاحیت دار وبزرگ وکسانی که انکار آنها مشکل است. و یا حداقل فعلا کسی آنها را بطور معمول، انکار نکردهتقلید کنند.لذا تقلیدیک هنجارمورد قبول فرهنگ کشاورزی هست(البته من به تقلید از بعد مذهبی کاری ندارم)حالا ببینیم چه کسانی در فرهنگ کشاورزی کمتر هدف انکار هستند.بیشترین و انبوه ترین افراد که تقریبا از انکارمصونیت دارند. قشرروحانیت است.این قشر توانسته در صف اول انکار کنندگان قرار بگیرد. و بطور دائم سالهاستکه از زمین و زمان انتقاد کرده و ایراد گرفته اندو در جهت اثبات نظر خود جملاتی را به زبان عربی بلغور کرده و نظریهخود را به معصومین و افراد غیر قابل انکار متصل می کنند.در بیش از پنجاه سال قبل تعداد انسانهای باسواد خیلیکم بودند و به هرباسوادی ملا میگفتند و ملایان با استفاده از مفاد کتابهای عجیب و غریب و راست و دروغ مطالبیرا به شنودگان خود القا می کردند که بالاترین هدفش مقدس کردن موارد دلخواه ایشان بود.مثلا یکی از مواردیکه مورد تقدس روحانیت قرار گرفته و تا میزان بالائی هم مقبولیت اجتماعی پیدا کرد موضوع لباس روحانیت بود.ایشان شایع کرده اند که لباس ایشان لباس پیامبر (ص) است. حالا برای این که پوچی این ادعا را ثابت کنم بهمفاد زیرعنایت بفرمائید.تا قبل از ظهور کت و شلوار و تقریبا اجبار مردم به استفاده از این شکل لباس، مردم ایران لباسی شبیه همین لباسروحانیون داشتند. که بعد ها توسط انگلیس با کمی تغییر به شکل لباس فعلی روحانیت در آمد. اما طبق اطلاعاتی کهاز وضعیت اقتصادی و سایر موارد مرب, ...ادامه مطلب

  • کابوس پایدار11

  • ادامه مطلب 10در فرهنگ کشاورزی اسطوره ها و اسوه ها و پهلوانان مخصوصا مرده، تا حد خدائی بالا میروند و گاهی خدا ،منتظر تصمیمات ایشان معطل مانده و صبر می کند تا ایشان حکم بدهند.هیچ موردی از این سنبول ها که عرض کردم تحت بررسی دقیق تحقیقی و علمی قرار نمی گیرند و با دلایل درست و نادرست همین جوری که برای ایشان تعریف شده او را قبول دارند.این سمبول ها غیر قابل انکار تصور شده اند و در باره ایشان کسی حرف گوینده محقق و یا گوینده نقاد را قبول ندارد و در مورد سمبول های مذهبی گاهی شخص نقاد به کفر و الحاد هم متهم می شود.مردم در این فرهنگ عادت کرده اند که صمیمانه به مرده ها عشق بورزند و جای جای زندگی ایشان سرشار از یاد و خاطره و زیارت و دیدار و.....با مردگان هزاره ها هست.اگر در بین دوستان و فامیل ایشان شخص بیماری باشد که توسط یک دکتر متخصص درمان شده باشد و او را دیده باشند و زحمات دکتر به ایشان گفته شده باشد یا انکار میکنند و می گویند حتما دردش چندان مهم نبوده و یا سلامتش را خودش بدست آورده و در همان حال ندیده و ندانسته شفا پیدا کردن یک بیمار نادیده را به یک مرده منتسب کرده و با تمام وجود از شفاعت بیمار توسط آن سمبول می گویند. و باور دارند و دفاع هم می کنند.این اشخاص در تمام طول عمر خود بدنبال تحقیق و آزمایش عقیده خود از نظر علمی و تجربی نبوده و طبق تقلید وقایعی را که توسط تخیلات دیگران تنظیم شده را بعنوان معجزه و شفاعت و کرامت می پذیرند.غیر قابل انکار بودن به این سمبولها خاتمه پیدا نمی کند و مغرضین بسیاری از افکار و اندیشه ها و گفته های خود را با استناد به ایشان غیر قابل انکار جلوه می دهند.در حالی که در جامعه کشاورزی افراد دانشمند و زحمت کش و نابغه احتمالا زیاد وجود دارند .که توانسته اند با ز, ...ادامه مطلب

  • کابوس پایدار12

  • ادامه مطلبعاملی در فرهنگ کشاورزی وجود دارد .که مانند یک ملاط کار آمد. و یا مثل یک سیستم ارتباطی منظم کار می کند.بله تعصب همان ملاط است.مردمی با فرهنگ کشاورزی که من چند خصوصیت آنها را قبلا عرض کردم. با توجه بهعقایدخود و احساس قوی مالکیت، نیاز به تائید ماورا دارند. که تبلیغات چی ها و سردمداران جامعه، آنها را مطمئنمی کنند که رفتار و عقاید و گفتار آنها طبق اصول جهان هستی و مورد تائید ماورا هست. و آنها کم کم با توجهبه تائیداتی که دریافت می کنند نسبت به داشته های خود تعصب زیاد بخرج می دهند.حالا تصور کنید که اینانسانهانسبت به عقاید خود وداشته ها و نداشته های خود می توانندتا چه اندازه متعصب باشند و این یعنی اینکه باایشان امکان هیچ گفتگو وبحثی در مورد باور هاشان وجود ندارد . عامل تعصب میتواند تمام باورهای مردم را بههم پیوند داده و از هر انسان یک مجسمه سنگی و گاهی فولادی غیر قابل نفوذ بسازنند.انسانهای دارای فرهنگکشاورزی کمتر به دیگران اعتماد میکنند و کلا تمام پدیده های عقلانی و جدید جهان را نفی می کنند و رهبرانچنین آدمهائی که به طرقی توانسته انداعتماد مردم را جلب کنند .توانسته اند از این خصوصیت مردمبهره برداری کافی کرده و خودشان را سردمدارنفی کننده ها قرار دهند.زمانی که یک رهبر اجتماعی و یامذهبی در فرهنگ کشاورزی چیزی را نفی می کند وپدیده ایی را نمی پذیرد دیگر هیچ عقل و منطقی نمی تواندپیروان چنین رهبرانی را نقد و بررسی کند و حرف آن رهبر می شود مرجع. و تا حد کلام خدا بالا می رود .هرچند خود رهبران گاهی سخنان الهی را هم بعنوان شاهد مثال نظریه خود ارائه می دهند.تقویت تعصب مخصوصادر سطوح پائینی دانشی جامعه تا حدی کار سازبوده که گاهی مشاهده می شود افراد متخصص وتحصیلکرده هم ناچار و یا با خدعه، , ...ادامه مطلب

  • کابوس پایدار9

  • جلوه همگانی و بسیار معمولی فرهنگ کشاورزی--- انکار دائم---- است.افراد این فرهنگ با دلیل و بدون دلیل ووقت و بی وقت در حال انکار دیگران و پدیده ها و اتفاقات هستند.دامنه انکار در این فرهنگ محدودیت نمی شناسدوالبته بیشتر در حاکمان منصوب در این فرهنگ قابل مشاهده هست--قدرت انکار بستگی تمام به موقعیت وقدرت منکر دارد. و هر چه ثروت و قدرت طرف بیشتر باشد. هم انکار او قوی تر بوده و هم طرفدارانش انکار او را درمقابلش تائید می کنند. و باز در پشت سرش او و نظریه اش را با هم، انکار می کنند.در فرهنگ کشاورزی هیچ تشویقو قبولی در کار نیست. بخصوص در مورد تائیدات اجتماعی، مردم این فرهنگ بسیار خسیس هستند. و زمانیکه با یک موضوع اجتماعی و یا سیاسی نو، بر خورد می کنند. به شدت آن را انکار کرده و با عیب جوئی های گاهمنطقی، نسبت به رد نظریه اقدام می کنند. و صاحبان تفکر و اندیشه را به شدت خفیف می کنند. و شاید به ایندلیل باشد. که هیچ حزب و گروه هم فکری در این فرهنگ ایجاد نشده است و تا این طرز تفکر در جامعه حضور داردامکان بوجود آمدن هیچ تحرک جمعی اجتماعی ،وجود ندارد--البته با توجه به عقیده های ماورائی این مردم،ناگهان ممکن است عکس شخصی را در ماه ببینند و به دور او جمع شوند. ولی این گرد همائی ها به یکدهه نمی رسد . و هریک از افراد با دلایل گوناگون جمع را ترک می کنند. و تعدادی هم که توانسته اند با حفظظاهر، در جمع بمانند چندان قابل اعتماد نبوده و بطور طبیعی مورد انکار قرار می گیرند.اصولا ادامه حیاتفرهنگ کشاورزی بستگی تام به تفرقه و چند گانگی دارد. و منافع فردی در این فرهنگ پیشتاز هر تفکر وضرورت و مصلحتی، قرار دارد.جوش و خروش موجود در این فرهنگ، تماما ریشه در فرد دارد. و تقریبا تمامانسانهای موجود در این فرهنگ، در یک , ...ادامه مطلب

  • کابوس پایدار 6

  • ادامه مطلبیکی از پایه ها و راههای تنفس فرهنگ کشاورزی اعتقاد است--اعتقاد یعنی باور سخت به موضوعی که نباید در باره اشتفکر و بحث و گفتگو کرد--کسی که به چیزی معتقد است هرگز تفکر خود را به ساحت اعتقاد خود راه نمی دهد و تفکردیگران را هم در باره اعتقاد خود نمی پذیرد و به شدت تمام با موضوعاتی که اعتقاد او را هدف قرار بدهد مبارزهمی کند.سردمداران فرهنگ کشاورزی سعی می کنند هر موضوعی را به اعتقاد تبدیل کنند و بدون توجه به نقاط ضعفمواضع اعتقادی خود و دیگران، بر درستی و پایداری آن اصرار دارند.در یکی از وبلاگها عکسی در باره شعار این روزها دیدمکه در مورد زن ،یک مرد را پشت سر و چسبیده به یک زن نشان می داد. که از چشمهایش دوتا دل قرمز بیرون زده بود--این بدبخت اعتقاد و باور خود در باره زن را نشان داده است. از نظر او زن فقط ابزار لذت است. و نام زن مترادف با لذت وکامجوئی است دیدی احمقانه و سخیف و حتما به دور از واقعیت. اما مصیبت بزرگتر این است که این نفر، نسبت به دیدخود معتقد است. و به هیچ عنوانی نمی توانیم به او بفهمانیم که زن ابزار لذت و کامجوئی نیست. و یک انسان است.تازه چرا از میان خصائص زنانه به این مورد که زیاد هم درست نیست. اشاره شده است .چرا مریم میرزا خانی و سایرزنان دانشمند و ماری کوری و حتی ماگارت تاچر و آنگلا مرکل ...را بعنوان زن معرفی نکرده و همچنین از روی زینب وفاطمه زهرا خجالت نکشیده ،که فقط این جنبه از زن را برجسته کرده است. تازه مگر مرد ابزار کامجوئی و لذت زناننیست؟ پس در ابزار کامجوئی، مرد و زن تفاوت ندارند--در مورد زندگی، تصویر یک آمبولانس را کشیده که آتش گرفته---این عمل بسیار زشتی هست که آمبولانس را آتش بزنند. درست مثل نقل و انتقال افراد غیر بیمار و مسلح باآمبولانس و رساندن آنها, ...ادامه مطلب

  • کابوس پایدار7

  • یکی از عوامل مهم حیاتی که در ادامه فرهنگ کشاورزی نقش بزرگی دارد.موضوع مالکیت است--در مقالات قبلهم درمورد مالکیت مطالبی گفته ام.ولی در این مرحله بیشتر به موضوع می پردازم--مالکیت عامل اصلی دردفاع است که به همین دلیل درگیری ها و جنگ ها ایجاد می شود و جالب است که تمام این نبردها،مشروع بحساب آمده اند زیرا دفاع از مالکیت بوده است--حقیقت این است که من در مورد گذر سالم از اینعامل چیز زیادی ندارم.ولی سعی می کنم که مشخصات مالکیت و بعضی از ضرر های مالکیت را در اینجا تببین کنم-بارز ترین و شاخص ترین مالکیت، تملک همسر است--مردان فرهنگ کشاورزی، همسر خود را طرف قرار دادو شریک زندگی و انسان همطراز خود نمی دانند او را ناموس و ملک خود میدانند و حاضرند در جهت حفظ ونگهداری این مالکیت جان خود را هم، فدا کنند. و در همین حالت هیچ حقی برای تحقق مساوات با خود ،برایهمسرشان قائل نیستند--در حقیقت یک مرد با فرهنگ کشاورزی از مالکیت خود تا پای جان دفاع می کندولی در مورد حقوق همین ملکیت خود، بسیار بی تفاوت وحتی سخت گیر است. که مبادا زن ازچهارچوبمورد علاقه و سلیقه او پا را فراتر بگذارد.مردان در فرهنگ کشاورزی علاوه بر تملک همسران خود بعنوانمالکیت شخصی، دختران و خواهران و حتی مادر و معشوقه خود را نیز تملک می کنند.تمام معنای ناموسدر حق مالکیت مردتبلور پیدا کرده و لذا دفاع از مالکیت دیگران زیاد مورد نظر و توجه او نیست. مگر از راهفضولی و منت گذاری که آنها به مردان یعنی برادر و پسر عمو و ....خود منت بگذارند. که حافظ ناموس آنهاهم بوده اند---مالکیت مهم و سخت دیگر مالکیت مردان با فرهنگ کشاورزی روی زمین و ملک و خانهاست.عبور از این مالکیت و پیدا کردن یک راه حل مناسب واقعا تخصص و استادی زیاد می خواهد کهاز عهده من خارج اس, ...ادامه مطلب

  • کابوس پایدار8

  • ادامه مطلبانسانهای دارای فرهنگ کشاورزی یا فرصت آموزش در باره کارهای جمعی و تفکر چندگانهرا نداشته اند و یا حال و حوصله آموزش دیدن نداشته اند و یا بطورکلی این نحوه تفکر در اولویت های ایشان قرار نداشته است-انسان در این فرهنگ در یک دایره تنگ منیت زندگیمی کند و تمام جهان هستی را طبق سود و زیان شخصی خودش ارزیابی و بررسی می کند--تمایلی به فعالیت های جمعی از خود نشان نمی دهد و چنانچه مجبور باشد درکاری مثل لایروبی جوی های آب و قنات شرکت نماید باید کسی او را کاملا توجیه و مجابکند تا او بفهمد که ناگزیر باید به اندازه سهم حقابه خود در لایروبی شرکت کند--یکی از منیت های این مردم اینست که کمتر تمایل به پرداخت دستمزد دارند و غالبا خودشان نسبت به تعمیر وسایل خانه و زندگی اقدام می کنند بیشتر هم این اقداماتبه خرابی بیشتر و هزینه بالاتر منجرمی شود.فردی با فرهنگ کشاورزی خود را محورجهان و تنها موجود به دردبخور تصور می کند .و به همین دلیل در میان دوستان و فامیل وآشنایان بدنبال عیب و نارسائی هست. تا در نزد دیگران غیبت کرده و خودرا از آن عیبو علت مبرا تصویر کند--غافل از این که شایددر همان حال شخص دیگری در محفل دیگری مشغول شمارش عیب های اوست.غیبت یک آفت و مصیبت همگانی است کهدر حال پوسانیدن انسانها می باشد. و در فرهنگ کشاورزی از گستره بالائی برخوردار است.عادت به غیبت تا حدی رواج دارد. که دیگر شخص غیبت کننده به نفع و ضرر ایناقدام فکر نمی کند. فقط دوست دارد خودش را خالی کرده ونسبت به جلب توجهدیگران حرفی زده باشد.عیب جوئی و غیبت کردن در فرهنگ کشاورزی تبدیل بهاولین و جاری ترین عادت زنان در جمع ها و مراودات شده و خیلی هم برای ایشانعادی و روتین به نظر می رسد.علاقه به کار انفرادی و ناتوانی در انجام کارهای تیم, ...ادامه مطلب

  • کابوس پایدار1

  • ادامه مطلبدنیای بشریت مراحل مختلفی را در مسیر تاریخ پیموده که تقریبا عبارتند از دوران عصر حجر--دوران سنگی --دوران نو سنگی--دوران دامداری---دوران کشاورزی---دوران تمدن--دوران پست مدرنیسم--.... با توجه به مشخصات فرهنگی خودمان مشخص است که ما همچنان در فرهنگ کشاورزی آن دوران مانده ایم و من سعی خواهم کرد تا مشخصات رفتاری مردم زمان حال کشور که تحت تاثیر زیاد فرهنگ کشاورزی هست را نمایان کنم--البته منظور فرهنگ کشاورزی نشان دادن یک دوران و نشانه های آن دوران و خصوصیات فردی و اجتماعی مربوط به آن دوران است و تقریبا ربطی به افراد کشاورز و شغل شریف کشاورزی ندارد ولی در عین حال بدلیل پایداری رفتار جامعه طبق فرهنگ کشاورزی شاهد هستیم که بسیاری از رفتارها با طرز تفکر و رفتار کشاورزان این زمان نیز منطبق است و البته من سعی دارم با نشان دادن رفتارها و عقاید و باور ها نسبت به عبور از این فرهنگ خواننده را تشویق کنم--یکی از عوامل موثر در ادامه باور فرهنگ مورد نظر من-- نگاه و توجه به آن سوی ابرها است .همچنین به کمک گرفتن و در استخدام در آوردن نیروهای ماورالطبیعه جهت رسیدن به خواسته ها و امیال معمولا دشمنانه و انتقام جویانه--در زمانهای دور جادوگری و تماس با اجنه و انواع طلسم و دعا و....رواج کامل داشت و بیشتر موارد این گونه اعمال جهت نابودی دشمنان و رقبا استفاده می شد.در فرهنگ کشاورزی راز و نیاز با خداوند سرشار از درخواست های مشروع و نامشروع و معمولا انتقام جویانه است.انواع دعا های موجود و حرز ها و طلسمات و....ناشی از نگرش مردمی با فرهنگ کشاورزی است.در این فرهنگ هیچ چیز بدون عوض و مجانی و از سر خیر خواهی وجود ندارد و در برابر متاع و یا کار افراد حتما باید عوض و دستمزدی وجود داشته باشد و فلسفه وجود بهشت, ...ادامه مطلب

  • کابوس پایدار2

  • ادامه مطلبزنانگی و مردانگی در فرهنگ کشاورزیدر ابتدا جمله ایی عرض می کنم---در ادبیات و تاریخ ما عشق قامت زنانه نداردبا هم سفری به هزاره ها می کنیمدر فرهنگ کشاورزی زن بعنوان مهمترین و اصلی ترین و کار آمدترین وسیله تولید محسوب می شد.اگر ما به محصولات و نیازمندی های آن دوران نظری بیندازیم متوجه می شویم که بالاترین و انبوه ترین تولیدات توسط زن ها بوده--مردان در تولید خوراکی و ابزار کشاورزی و آلات و ادوات جنگی تولید داشتند و بیشترین فداکاری و تاثیر را در جنگها داشته اند که جنگ های فرهنگ کشاورزی هم ریشه در اقتصاد و تولید داشته است.در ایران هر صده و گاهی بیشتر یک قنات حفر می شده است که مردان یک کاری انجام میدادند ولی اگر خوب دقت کنیم مردان کار و وظیفه مهم ومستمر و فراوان نداشته اندمهمترین تولید زنان ----آدم---بوده و جالب این جا هست که هیچ خانواده ایی دوست نداشته ابزار تولید بدنیا بیاورد و همه خواهان موجودی بودند که زودتر بزرگ شده و به کمک پدر در روی زمین کار کند و یا بعنوان سرباز از ثروت و دارائی ها دفاع کند.پسران افتخار خانواده بودند و جالب است بدانید که هنوز هم در خوزستان و بعضی استانهای جنوبی در بالای درب خانه به تعداد فرزندان پسر پرچم های کوچکی بر می افرازند و اگر از پدری سئوال شود که چندتا فرزند دارد فقط تعداد فرزندان پسر را در جواب میگوید.بگذریم---پس از تولید آدم توسط زنان ایشان در بسیاری از موارد کار می کرده اند---فرش و گلیم می بافتند--نان و خوراک خانواده را تهیه می کردند--گاهی پارچه های لباس خود و خانواده را می بافتند و ده ها وظیفه دیگر ولی در عین حال مرد در صورتیکه پسر داشت در سنین میانسالی دست از کار سخت در مزرعه و زمین بر میداشت و ادامه را به پسر خود واگذار می کرد در حالیک, ...ادامه مطلب

  • کابوس پایدار3

  • ادامه مطلبمردان در فرهنگ کشاورزی شاه بودند و یا وزیر و یا سرباز و یا پیامبر و یا تاجر و تعداد بسیار اندکی تولید کننده ابزار کشاورزی و ادوات جنگی و تعدادی هم کشاورز و دامدار بودند که خوراک تهیه می کردند ولی همانطور که بوده مشخص است بیشترشان مصرف کننده بوده اند- مردان به منظور نگهداری و بهره وری دلخواه از عامل تولید خود قوانین و مقررات زیادی را تدوین کردند و حتی این قوانین و مقررات بصورت فرامین آسمانی نیز ابلاغ گردید.یکی از عواملی که در جنگها مردان را تشویق و انتریک می کرد که آنها هم به جنگجویان به پیوندند از دست رفتن و یا تجاوز به عوامل تولید که زنان بوده اند هست و آنها با پخش اخباری مبنی بر تجاوز سربازان دشمن به دختران و زنان سرزمین احساسات مالکانه مردان را تحریک کرده و آنها را به جنگ می کشیدند و اتفاقا خود همین سربازان نیز در صورت پیروزی به تلافی کار دشمن به زنان آن سرزمین تجاوز می کردند و جالب است که زنانی که هیچ نقش و عاملیت در جنگ نداشتند بعنوان غنائم جنگی و اهداف پیروزی سربازان دشمن مورد تعرض و تجاوز قرار می گرفتند و باید بدانیم که در اسلام هم در این مورد دستور خاص وجود دارد مبنی بر اینکه زنان دشمن را بگیرید و بصورت کنیز از آنان بهر برداری کنید و حتی آنها را بفروشید تا بتوانید به منافع اقتصادی برسید.در فرهنگ کشاورزی زنان به هیچ صورت امنیت نداشتند و با کمترین سوء ظن شوهر با طلاق و بدنامی مواجه بودند در حالیکه مردان طبق قانون مردانه خود مجاز به انتخاب چهار همسر و تعداد نا محدودی زن با عقد موقت بودند.حالا ممکن است بر اثر موارد پزشکی و بهداشتی زنان نتوانند همزمان با چند مرد همبستر شوند. و از این نظر شاید حق با قانون گذار باشد که هر زن بیش از یک مرد را همزمان انتخاب نکند ولی , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها