ریشه درد1

ادامه مطلب

اما من. سعی خواهم کرد. که درد شناسی کنم .کتابهای زیادی خوانده ام. فیلمها و گفتارهای تاریخی زیادی دیده و شنیده ام—قسمتهای بسیاری از شاهنامه را خوانده ام. و مدتها اوستا را مرور کرده ام.در دبیرستان کتابهای تاریخ و جغرافیا و تاریخ ادبیات خوانده ام. و بخصوص در تمام موارد فکر کرده و به نتایجی رسیده ام-در حال حاضر، هیچ توقعی از خواننده گرامی ندارم. ولی نوشته های من تکیه به کتب معتبر و اخبار تائید شده و سایر الزامات یک تحقیق تاریخی متقن را ندارد.خواهش می کنم. فوقش این موارد را مانند چاشنی و یا سس کنار یک غذای مفصل و عالی که همان دانسته های خوب خود شما می باشد. نگاه کنید. و البته در خواست همیشگی من تفکر و انگیزه گرفتن هست.از همه عزیزان خواهش می کنم. اگر آنها هم دردی را می شناسند. و یا بیادشان آمد. به این دردها اضافه کرده و به من اعلام کنند.شاید این رویکرد جدیدی باشد. که اتخاذ کرده ام—توان پاسخگوئی به هیچ انتقادی را ندارم.زیرا می دانم که شخص منتقد قبل از رویت این نوشته ها حتی لحظه ایی هم به این موارد اهمیت نداده. و انتقادها صرفا بعد از مطالعه این موارد در آنها شکوفا شده.پس لطفا همراهی کرده. و شما هم گوشه ایی هر چند مهم و یا ناچیز از درد ها را به این دردها اضافه بفرمائید.حتی ذکر نام یک درد بخصوص هم کفایت می کند.در نظر دارم. درد ملت ایران را از هزاره ها پیش ریشه یابی کنم.

ادامه دارد